شام غریبانست امشب
اى قوم، در این عزا بگریید
بر کشته کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تاچند
امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خداى را بگریید
از خونجگر سرشک سازید
بهر دل مصطفى بگریید
وز معدن دل به اشک چون در
بر گوهر مرتضابگریید
با نعمت عافیتبه صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دل خسته ماتم حسینید
اىخستهدلان هلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید
یا نعره زنید یا بگریید
تا روح که متصلبه جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من مىگویم، شما بگریید
بر دنیاى کم بقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید
بسیار در او نمىتوان بود
بر اندکىبقا بگریید
بر جور و جفاى آن جماعت
یکدم ز سر صفا بگریید
اشک از پى چیست؟تابریزید
چشم از پى چیست؟ تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوابگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسى خطا، بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر،گه دعا بگریید
لیست کل یادداشت های این وبلاگ