گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است - ndayeeshgh
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ndayeeshgh


لینک دوستان

صدف جان صدف عزیزم چشم انتظارتم برگرد
صدفی برای مروارید
منتظران دل شکسته
هر چی بخوای داریم
ترفند،نرم افزار،آموزش و....
::::: نـو ر و ز :::::
در سایه سار وحدت
صبور: بچه قمی اینجا هس ؟
یا ضامن آهو
diplomacy
shima love

لوگوی دوستان























تعداد بازدید

v امروز : 88 بازدید

v دیروز : 34 بازدید

v کل بازدیدها : 169788 بازدید

آهنگ وبلاگ

87/9/20 :: 11:51 صبح

در بنى اسرئیل عابدى بود که دنبال کارهاى دنیا هیچ نمى رفت و دائم در عبادت بود، ابلیس صدایى از دماغ خود در آورد که ناگاه جنودش جمع شدند، به آنها گفت :
چه کسى از شما فلان عابد را براى من مى فریبد؟ یکى از آنها گفت : من او را مى فریبم .
ابلیس پرسید: از چه راه ؟ گفت : از راه زن ها. شیطان گفت : تو اهل او نیستى و این ماءموریت از تو ساخته نیست ، او زنها را تجربه نکرده است . دیگرى گفت : من او را مى فریبم . پرسید: از چه راه بر او داخل مى شوى ؟ گفت : از راه شراب ، گفت : او اهل این کار نیست که با اینها فریفته شود. سومى گفت : من او را فریب مى دهم ، پرسید: از چه راه ؟ گفت : از راه عمل خیر و عبادت ! ، شیطان گفت : برو که تو حریف اویى و مى توانى او را فریب دهى .
آن بچه شیطان به جایگاه عابد رفت و سجاده خود را پهن کرده ، مشغول نماز شد، عابد استراحت مى کرد، شیطان استراحت نمى کرد. عابد مى خوابید، شیطان نمى خوابید و مدام نماز مى خواند، بطورى که عابد عمل خود را کوچک دانست و خود را نسبت به او پست و حقیر به حساب آورد و نزد او آمده ، گفت : اى بنده خدا به چه چیزى قوت پیدا کرده اى و اینقدر نماز مى خوانى ؟ او جواب نداد، سؤ ال سه مرتبه تکرار شد که در مرتبه سوم شیطان گفت : اى بنده خدا من گناهى کرده ام و از آن نادم و پشیمان شده ام ؛ یعنى توبه کرده ام ، حال هرگاه یاد آن گناه مى افتم به نماز قوت و نیرو پیدا مى کنم .
عابد گفت : آن گناه را به من هم نشان بده تا من نیز آن را مرتکب شوم و توبه کنم که هر گاه یاد آن افتادم بر نماز قوت پیدا کنم . شیطان گفت : برو در شهر فلان زن فاحشه را پیدا کن و دو درهم به او بده و با او زنا کن . عابد گفت : دو درهم از کجا بیاورم ؟ شیطان گفت : از زیر سجاده من بردار. عابد دو درهم را برداشت و راهى شهر شد.
عابد با همان لباس عبادت در کوچه هاى شهر سراغ خانه آن زن زناکار را مى گرفت . مردم خیال مى کردند براى موعظه آن زن آمده است ، خانه اش را نشان عابد دادند. عابد به خانه زن که رسید، مطلب خود را اظهار نمود. آن زن گفت : تو به هیئت و شکلى نزد من آمده اى که هیچ کس با این وضع نزد من نیامده است جریان آمدنت را برایم بگو، من در اختیار تو هستم . عابد جریان خود را تعریف نمود. آن زن گفت : اى بنده خدا! گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است وانگهى از کجا معلوم که تو توفیق توبه را پیدا کنى ، برو، آن که تو را به این کار راهنمایى کرده شیطان است . عابد بدون آن که مرتکب گناهى شود برگشت و آن زن همان شب از دنیا رفت ، صبح که شد مردم دیدند که بر در خانه اش نوشته که بر جنازه فلان زن حاضر شوید که اهل بهشت است ! مردم در شک بودند و سه روز از تشییع خوددارى کردند، تا خدا وحى فرستاد به سوى پیامبرى از پیامبرانش (36) که برو بر فلان زن نماز بگزار و امر کن مردم را که بر وى نماز گزارند. به درستى که من او را آمرزیده ام ، و بهشت را بر او واجب گردانیدم ؛ زیرا که او فلان بنده مرا از گناه و معصیت بازداشت .(37

منبع کتاب عاقبت به خیران



  • کلمات کلیدی :
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ


    منوى اصلى

    خانه v
    شناسنامه v
    پارسی بلاگv
    پست الکترونیک v
     RSS v
     Atom v

    درباره خودم

    لوگوى وبلاگ

    ndayeeshgh

    پیوندهای روزانه

    template designed by target=_blank>Rofouzeh