اجل یا زمان مرگ - ndayeeshgh
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ndayeeshgh


لینک دوستان

صدف جان صدف عزیزم چشم انتظارتم برگرد
صدفی برای مروارید
منتظران دل شکسته
هر چی بخوای داریم
ترفند،نرم افزار،آموزش و....
::::: نـو ر و ز :::::
در سایه سار وحدت
صبور: بچه قمی اینجا هس ؟
یا ضامن آهو
diplomacy
shima love

لوگوی دوستان























تعداد بازدید

v امروز : 30 بازدید

v دیروز : 16 بازدید

v کل بازدیدها : 167947 بازدید

آهنگ وبلاگ

87/8/9 :: 12:19 صبح

v   اجل یا زمان مرگ:

در قرآن . روایات ،زمان مرگ با تعبیر اجل بیان شده است.

زمان مرگ هر کس اجلی است که خداوند برای او مقدّر فرموده است . خداوند اولین تقدیر عمر و مرگ انسان را پیش از آفرینش  و ورود اوبه دنیا انجام داده است،و پس از آن متناسب با عاتقاد ،عمل و رفتار وی ممکن است اجلش را تغییر دهد و مرگ  او را زود رس تر از موعد مقرر و یا دیرتر از آن برساند. تغییر آجال به این علت نیست که خداوند از آینده ی رفتار ما آگاه نیست  یا از تقدیر ابتدایی خود پشیمان شده است . بلکه می خواهد به ما بفهامند که نیک و بد رفتار ما در مقدرات ماتاثیر می گذارند و آن را تغییر می دهند.

انسان در لحظه  ای که به استقبال مرگ می رود و در حال جان دادن است با صحنه ها و حوادثی روبه بر می شود.در آن لحظه چشمان برزخی انسان باز می شود و واقعیت های دنیا را آنچنان که هست ،می بیند . هم اطرافیان خویش را می بیند و هم می تواند صحنه های عالم برزخ را مشاهده کند. در آن لحظه  درماندگی و نیازمندی خودش را با مقام وجود می یابد ومی خواهد به هر خاشاکی چنگ زند تا شاید او را از این مهلکه نجات بخشد و کمکش کند. در چنان لحظه ی حساسی ،صحنه ها وحوادثی برای انسان رخ می دهد. یکی از آن صحنه ها مواجهه ی او با شیطان است.

شیطان در لحظات پایانی زندگی انسان در دنیا،آخرین اقداماتش را انجام می دهد تا او را از راه خدا منحرف سازد و در حالی که کافر شده است جان می دهد . صحنهی دیگر که انسان در لحظه ی مرگ با آن بر خورد دارد صحنه ی معاینه است . موض وکافر به هنگام جان دادن حضرت علی (ع) او را ملاقات می کنند .

همانطور که گفتیم ،مرگ با قطع رابطه ی روح و بدن ،توسط حضرت عزرائیل و اعوان او انجام می شود. این قطع رابطه با دشواری هایی همراه است که محتضر را سخت به خود مشغول می سازد ،تا آنجا که او را از غیر خود غافل می کند. در آن حالت فرد محتضر رخدادهای عمر خویش را می نگرد و بر گذشته ی ایام به چشم حسرت نظر می کند. اندوخته های کم خویش را می نگرد و در می یابد که با ید تمام حاصل زندگی اش را در  دنیا باقی بگذارد،آخرتی را که تا کنون به دیده ی یقین نمی نگریست و به طور جدی در کار آن نبود ،پیش رو می بیند. پشیمان ،^ناراحت ،متأسف و آنچنان در حسرت غرق است که از اطراف خوش و گریه و مویه ی نزدیکان غافل می باشد. هنگامی که جان به گلو می رسد و اطرافیان در پی طبیب معالج می باشند فرد محتضر یقین می کند که لحظه ی فراق رسیده است . در این صورت سختی جدایی از دنیا با سختی ورود به عالم در هم می پیچد ،آن لحظه حرکت به سوی پروردگار توست .

حضرت امیرالمومنین (ع) می فرمایند: آنگاه مرگ به تدریج در بدن او نفوذ می کند تا اینکه گوش او هم مانند زبانش از کارباز می ماند،به طوری که دیگر نه حرفی می زند ونه می تواند بشنود. در آن لحظه با نگاه خود ،اطمینان را از دیده می گذراند . حرکتزبانهای آنها را می بیند ،اما صدایشان را نمی شنود . سپس به مرگ نزدیکتر می شود و چشم او نیز همانند گوشش از کار می افتد و بالاخره روح از بدنش خارج می شود. کار او به جایی می رسد که در میان بستگانش به مرداری تبدیل می شود که آنان از او وحشت می کنند و از وی می گریزند. او هم نه گریه کننده ای را دلداری می دهد و یاری می کند، ونه فریادرسی را پاسخ می دهد.

لحظاتی بعد، جلدش را به گودالی می افکنند و ا را تسلیم عمل خودش می کنند و از دیدار وی دست می کشند.

در این لحظه است که فرشته ی قابض الارواح ،روح فرد را از چشم یا دهان او خارج ساخته ،بدن به مرداری تبدیل می گردد و روح به عالم برزخ وارد می شود. در این مرحله است که منکرانو بدکاران پشیمان شده تقاضای بازگشت دارند . تقاضایی که هزگز پذیرفته نمی شود.

.



  • کلمات کلیدی :
  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ


    منوى اصلى

    خانه v
    شناسنامه v
    پارسی بلاگv
    پست الکترونیک v
     RSS v
     Atom v

    درباره خودم

    لوگوى وبلاگ

    ndayeeshgh

    پیوندهای روزانه

    template designed by target=_blank>Rofouzeh