ndayeeshgh
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ndayeeshgh


لینک دوستان

صدف جان صدف عزیزم چشم انتظارتم برگرد
صدفی برای مروارید
منتظران دل شکسته
هر چی بخوای داریم
ترفند،نرم افزار،آموزش و....
::::: نـو ر و ز :::::
در سایه سار وحدت
صبور: بچه قمی اینجا هس ؟
یا ضامن آهو
diplomacy
shima love

لوگوی دوستان























تعداد بازدید

v امروز : 1 بازدید

v دیروز : 3 بازدید

v کل بازدیدها : 167415 بازدید

آهنگ وبلاگ

88/2/13 :: 4:1 عصر

آقای من

بر من ببار و پاکم کن

یا مهدی مولای من، ‌سال هاست صبح های جمعه ندبه گویان با اشک، مژه چشم هایم را آب و جارو می کنم تا مگر قدمگاه تو شود و در غروب غم انگیز چشمانم سمات را زمزمه می کنم و اشک حسرت می ریزم، بیا تا در حریمت بیاسایم، با گریه هایت هم نوا شوم، سر بر شانه بغضی بگذارم و مثل ابر بهاری گریه کنم و دانه های مروارید چشمانت را در صدف نگهداری کنم. ای سوار سبزپوش لحظه های من، می دانم که روزی می آیی و پرستوهای مهاجر را بر شاخسار آرامش، مأوا می دهی . ای خوب، دیگر نمی توانم اشک هایم را در چاه چشمانم اسیر کنم، باران اشک هایم را بر سجاده نیازم جاری می کنم که اشک، مهر استجابت دعاست، ای زلال عصمت، آتش معصیت در وجودم شعله ور است، بر من ببار و تطهیرم نما. بیا بیا بیا ... تو چگونه در غیبتی در حالی که وقتی می رفتی نوید آمدنت را دادی . بیا که با آمدنت به پایت بوسه ها زنم و جای پایت را با عشقی که در دلم نهفته است قاب بگیرم. بیا که با آمدنت تنهایی های عاشقانت را پایان دهی و عاشقانت را در این وادی تنها نگذاری یا مهدی



  • کلمات کلیدی :
  • 88/2/13 :: 3:53 عصر

    بسم رب مهدی یا فارس الحجاز ادرکنی

     

    ابوراجع حمامی یه مرد شیعه ی مخلصی بود در حله یکی از عاداتش این بود هرروز بلند بلند غاصبین

    حق علی را به اسم لعن میکرد تو حله حاکمم مرجون نامی بود سنی اونم سنی ناصبی متعصبی که

    مسندش را یه جوری گذاشته بود که وقتی مینشست پشت به گنبد علی ع باشه خبر دادن بهش تو

    چجور سنی هستی ابوراجع حمامی هرروز لعن میکنه به اونایی که تو امامشون میدونی هیچ کارشم

    نداری گفت ابوراجع را دستگیر کنید گرفتند بیچاره را  ابوراجع را گرفتند زبانشو سوراخ کردند دماغشو

    شکافتند گنج ریسمانی تو دماغش انداختند کشون کشون تو شهره حله او را تابوندن اینقدر لگد زدن به

    سر و صورت و بدنش تمام استخوانای بدنش خورد شد فکشو شکستن سر تا پا غرق به خون دیگه

    داشت میمرد اقواماش شیعه ها اومدن التماس کردن بابا داره میمیره دیگه نزنیدش ببریمش تو خونه مون

    بمیره لششو برداشتن آووردن تو خونه انداختن تو یه اطاقی درو بستن بچه هاش که مردنشو نبینن فردا

    ببرن دفنش کنن هوا تاریک شد و اینا از شدت گریه و خستگی خوابشون برد فردا صبح اومدن جنازشو

    بردارن وقتی دره اطاقشو باز کردن دیدن یه بویه عطری از اطاقش به مشام میرسه وقتی نگاه کردن دیدن

    ابوراجع صحیح و سالم غرق نور رو سجاده  نشسته داره نماز صبحشو میخونه رفتن نگاه کردن دیدن

    محاسنشم سالمه دندوناش سالمه فکش سالمه بدن صحیح و سالم از دیروزش خوشگل تر شده جوون

    شده ابوراجع تویی گفت بله ابوراجع چی شد تو که داشتی میمردی  گفت شما که رفتید دیگه امیدم از

    همه جا قطع شد زبون که نداشتم حرف بزنم چشم که نداشتم جایی را ببینم اما دلم میتونه حرف بزنه

    بی اختیار اشک میاد با خونه صورتم آغشته میشه و مخلوط با زبون دلم شروع کردم با امام زمان حرف

    زدن گفت همین طور که تو بستر افتاده بودم با بدنه غرق به خون همش فکر میکردم دیگه شیعه ها تو

    حله نمیتونن سر بلند کنن سنی ها اینقده عزیز شدن یا صاحب الزمان من که نگفتم آدم خوبی بودم

    یا صاحب الزمان من که نگفتم وظیفمو در مقابل شما انجام دادم یا امام زمان به جانه خودت قسم اگه

    من بمیرم دیگه شیعیان شما تو این شهر نمیتونن سر بلند کنن یا صاحب الزمان به خاطر بابات علی یه

    نگاه به من کن یا امام زمان به خاطر مادرت زهرا یه نگاه به من کن همین طور که داشتم گریه میکردم

    یوقت دیدم دره اطاق باز شد آقا یکی از اسمای شما حرمه یعنی هرکی گرفتار بشه شما را صدا بزنه به

    دادش میرسی آقا به دادم برس یوقت دیدم دره اطاق باز شد و خورشیدی وارد اطاق شد ابوراجع چرا گریه

    میکنی ابوراجع خیال میکنی ما نمیبینیم مصیبات شما را فرمود پاشو ابوراجع سالمی ابوراجع تا پا شدم

    میتونم حرکت کنم چشمام همه جا را میبینه هرچی دویدم طرفش دیدم کسی نیست التماس



  • کلمات کلیدی :
  • 88/2/13 :: 3:32 عصر


    مانع ظهور آقا ماییم

    آیت الله العظمی بهجت

     

    سلام بر مهدی! آخرین ذخیره خدا بر روی زمین! 

    مولا جان!

     

    دیگر بس است،  این درد طاقت سوز هجران.

    جانا! تا به کی در پشت پنجره انتظار، رؤیای آمدنت را به نظاره بنشینیم؟

    ای در کنج زندان غیبت همچنان محبوس!

     و ای گناه ما، میله های زندان تو!

    هزار و اندیست که چشم به راهان قدومت، بر لب فغان دارند و بر جگر خراش.

    هزار و اندیست که دلهای منتظران، در تمنای وصالت، در جان آه می پرورند ودر سینه داغ.

    عمری است که در کوچه سار انتظار سرگردان وحیرانیم.

    تو را  چه می شود، اگرشب سرد و فسرده فراقمان را به صبح دل انگیز وصالت آذین بندی؟

    چگونه است، که این همه طلب و تمنا گره از کارفرو بسته ما نمی گشاید؟ بگو چه چاره کنیم؟

    آیا نه وقت آن رسیده که نقاب از چهره برگیری و بازار حسن فروشان جهان را به یکباره رونق ببری؟!

    آری!

    ... اینک همسفر با قافله منتظران، دست انابت به امید اجابت به درگاه حق "جل و علا"  برمی داریم و خدای را به تضرع و زاری می خوانیم که:

    بار الها!

    نسیم ظهور دولت حجتت را به لطف و کرمت بر ما بوزان!


    جهت شنیدن فایل صوتی اینجا کلیک کنید




  • کلمات کلیدی :
  • 88/2/13 :: 11:53 صبح

    خیلی راحت و مانند نصب یک نرم افزار ساده XP را در کامپیوتر خود نصب کنید. برای نصب XP ابتدا پس از تهیه CD مربوطه و مشخص کردن و انتخاب کردن درایوی که می خواهید XP را در آن نصب کنید، CD را داخل CD-ROM قرار دهید صفحه ی نصب ویندوز به صورت AUTORUN یا خودکار ظاهر می شود در غیر این صورت می توانید آن را از طریق پنجره My COMPUTER باز کنید، به یاد داشته باشید قبل از انجام هر کاری، اول شماره سریال ویندوز را در گوشه ای یادداشت کنید، بعد از باز کردن صفحه نصب ویندوز انتخاب های متعددی در پیش روی شما قرار می گیرد از جمله:

    نصب ویندوز INSTALL WINDOWS XP
    انجام وظایف اصلی PERFORM ADDITIONAL
    بررسی برنامه های قدیمی قابل اجراء در سیستم CHEK SYSTEM COMPATIBILITY

    با انتخاب گزینه اول INSTALL WINDOWS XP کادر محاوره ای کوچکی به نام WINDOWS SETUP در مقابل شما ظاهر می شود، در قسمت بالا و در سمت چپ این کادر محاوره ای دو گزینه در اختیار شما قرار می دهد:

    ارتقاء درجه UPGRADE
    نصب جدید NEW INSTALLATION

    گزینه ی شماره 1 همان سیستمی را که اکنون در حال استفاده از آن هستید را به ویندوز XP ارتقاء می دهد اما گزینه ی شماره 2 یک سیستم عامل جدید برایتان نصب می کند، پس شما گزینه شماره 2 را انتخاب می کنید و دکمه ی NEXT را فشار می دهید، سپس توضیحاتی در مورد خود ویندوز و قراردادهای آن است که شما با انتخاب گزینه I ACCEPT THIS AGREEMENT و موافقت کردن در مرحله بعدی شماره ی سریالی را که قبلا یادداشت کرده بودید را از شما می خواهد شماره را وارد و Next می کنید، اکنون وارد SETUP OPTIN می شوید گزینه ی ADVANCED OPTION را انتخاب کنید و قسمت دوم مسیری را که ویندوز باید طی کند یا همان درایوی را که می خواهید ویندوزتان را در آن بریزید را انتخاب کنید:
    WINDOWS/: نام درایو
    مثل: H:/WINDOWS

    و گزینه ی COPY ALL INSTALLATION FILE FROM SETUP CD را فعال کنید، سپس دکمه ی NEXT را زده در مرحله بعدی یعنی GEY UPDATE SETUP FILE روی گزینه دوم کلیک کرده و آن را فعال می کنید، بعد از چند ثانیه ستونی در سمت چپ تصویر ظاهر می شود که در حال پر شدن است و در حال کپی کردن فایل ها و... در سمت راست هم جزئیات کارهایی که در حال انجام است و توضیحاتی در مورد ویژگی های ویندوز و وسایل و امکانات آن نوشته می شود، وقتی کار کپی کردن فایل ها به پایان رسید کامپیوتر به طور خودکار برای اولین بار RESTART می شود. بعد از آن کامپیوتر برای بالا آمدن دو انتخاب در مقابل شما قرار می دهد انتخاب اول همین ویندوزی است که تازه نصب شده و انتخاب دوم ویندوزی که قبلا داشتید البته چون فعلا برای اولین بار است که وارد ویندوز تازه می شوید و هنوز هم نصب به طور کامل انجام نشده است کامپیوتر خود به خود وارد همان گزینه ی اول که ویندوز تازه است می شود و ادامه ی کار نصب را دنبال می کند. اکنون وارد محیطی تقریبا شبیه به محیط DOS شده اید با فشردن دکمه F2 وارد مرحله بعدی شده و ENTER کنید، سپس نام درایوی را که می خواهید ویندوز در آن نصب شود را می پرسد شما با انتخاب نام درایو مورد نظر از فهرست مذبور ENTER کرده و وارد مرحله ی بعد می شوید اکنون در مرحله SETUP WILL INSTALL WINDOWS ON PARTION هستید و در مقابل شما 6 وجود دارد روی گزینه ی ششم یعنی: LEAVE THE CURRENT FILE SYSTEM INTACT رفته و ENTER کنید؛ البته کامپیوتر معمولا به طورپیش فرض روی گزینه ی آخر یا همان گزینه ی ششم می رود. سایر گزینه ها مربوط به تغییر دادن نوع پارتیشن شماست که بسته به نوع کاربرد و امنیت مورد نیاز تغییر می کند که برای یک کاربر معمولی همان گزینه ی ششم مناسب است.
    در مرحله ی بعد از شما خواسته می شود تا برای کپی شدن فایل ها کمی صبر کنید، یک ستون زرد رنگ شروع به پر شدن می کند و پس از اتمام این کار کامپیوتر برای دومین بار RESTART می شود بعد از بالا آمدن خود به خود روی XP رفته و صفحه ی آغازین ویندوز برای اولین بار به نمایش در می آید در این مرحله ماوس هم به کار می افتد در سمت چپ تصویر و خلاصه ای از کارهایی که تا کنون انجام شده و در حال انجام شدن هستند را برای شما می نویسد بعد از این مرحله کادر محاوره ای دیگری به نام:
    WINDOWS XP PROFESSIONAL SETUP در مقابل شما ظاهر می شود که تنظیمات مربوطه به زبان را می پرسد البته این تنظیمات از قبل به طور پیش فرض انتخاب شده است و در غیر این صورت می توانید آن را تغییر دهید و NEXT کنید و نام و نام سازمان را که به دلخواه شما ست را وارد کرده و نامی هم برای کامپیوترتان انتخاب کنید البته در اینجا در قسمت انتخاب زبان اگر مایل باشید می توانید زبان فارسی را انتخاب کنید تا زبان فارسی هم در ویندوزتان نصب شود یا به اصطلاح ویندوزتان فارسی شود.

    در مرحله بعد از شما ADMINISTRATOR PASSWORD را می خواهید که آن هم بنا به میل شما اگر می خواهید برای ویندوز کلمه عبور در نظر بگیرید تا فقط خودتان بتوانید وارد آن شوید می توانید آن را هم وارد کنید در غیر این صورت بدون وارد کردن چیزی فقط OK کنید. صفحه ی بعد پیش کد شهر یا شهرستان محل سکونت شما برای برقراری ارتباط با اینترنت است که پس از وارد کردن در دومین محل یعنی AREA CODE، NEXT می کنید و سیستم را بنا به تن یا پالس بودن سیستم تلفن تان تغییر می دهید. در مرحله مربوط به تنظیمات تاریخ و زمان است و مرحله بعد از آن مربوط به نصب لوازم مربوط به شبکه یا INSTALLING NETWORKS است و کارهایی از جمله REGISTERING COMPENENTS و... را انجام می دهد.
    پس از انجام این کارها کامپیوتر برای سومین بار RESTART می شود و پس از روشن شدن در مقابل شما دو گزینه قرار می گیرد:

    MICROSOFT WINDOWS XP PROFESSIONAL سیستم عامل جدید

    MICROSOFT WINDOWS 95/98/SE/ME سیستم عاملی که قبلا روی کامپیوتر شما نصب بود

    با انتخاب اولین گزینه وارد ویندوز تازه می شوید در ابتدا XP برای ورود اولین بار به داخل این محیط به شما خوش آمد گویی می کند و چند سوال هم در مورد ارتباط با اینترنت از شما می پرسد که با جواب دادن به این سوالات وارد مرحله بعدی یعنی ورود به DESKTOP می شوید، و می توانید برنامه های مورد نیاز را نصب و شروع به کار نمایید


  • کلمات کلیدی :
  • 88/2/10 :: 9:35 صبح

    زندگی آن حضرت:

    در مورد ولادت حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده اند.
    دو قول مشهور در مورد ولادت ایشان: 1. پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری.[1] 2. و برخی نیز سال 6 هـ را سال ولادت ایشان می دانند.[2] البته اقوال دیگری نیز ذکر شده است. مادر بزرگوارش حضرت «فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ» و پدرش امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می باشد. این بانوی بزرگوار در شهر «مدینه» تولد یافت. مدت زندگی ایشان با مادرش حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ حدود پنج یا شش سال بوده است. «زندگی حضرت زینب با مادر در سوم جمادی الثانی سال 11 هـ به پایان رسید».[3] شوهرِ «زینب» «عبدالله بن جعفر» پسر عموی بزرگوارش می باشد. «او یکی از شخصیتهای مشهور اسلام و از سخاوتمندان به نام و معروف می باشد».[4] حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ دارای القاب و کنیه های زیادی است. «یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم» است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.»[5] از دیگر القاب آن حضرت می توان «صدیقه صغری» «عارفه» «عالمه» «فاضله» «کامله» و «عابده آل علی»[6] را نام برد. حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ تا زمانی که امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیر المؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند. «حضرت زینب در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت».[7] حضرت علی ـ علیه السلام ـ در سال 40 هجری در کوفه به شهادت رسید. بنابراین سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ در این زمان تقریبا 35 سال بود. حدود 10 سال هم بعد از شهادت پدر بزرگوارش با برادرش امام حسن ـ علیه السلام ـ زیست نمود. «امام حسن ـ علیه السلام ـ» در سال 50 هجری به شهادت رسید.[8]
    بعد از شهادت امام حسن ـ علیه السلام ـ 10 سال نیز با برادر دیگرش یعنی امام حسین ـ علیه السلام ـ زندگی کرد. حضور ده ساله زینب ـ سلام الله علیها ـ در صحنه زندگی برادرش حسین ـ علیه السلام ـ پر حادثه ترین و رنج آورترین دوران زندگی ایشان است. حضرت زینب در طول زندگی با مصائب زیادی روبرو شد. اما حضور ایشان در کربلا و دیدن آن صحنه های دلخراش و از دست دادن برادران و فرزندان و فرزندان برادر از همة مصیبات دردآورتر و ناگوارتر بود. چرا که در یک روز همة عزیزانش خصوصاً برادرش امام حسین ـ علیه السلام ـ را از دست داد. هنگام مصیبت جانگداز کربلا سن حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ 55 ساله بود. این بانوی بزرگوار «در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری درگذشت.»[9] هر چند اقوال دیگری نیز در مورد ماه وفات ایشان وجود دارد. اما قول مشهور همان 14 ماه رجب سال 62 هجری است. سید هاشم رسولی محلاتی می نویسد: «مشهور آن است که وفات آن بانوی معظمه در شب یک شنبه چهاردهم ماه رجب سال 62 هجری اتفاق افتاد. یعنی حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا».[10] اختلافی که در وفات آن حضرت وجود دارد در ماه وفات آن حضرت است و گرنه همة مورخان اتفاق دارند که سال وفات ایشان همان سال 62 هجری است. بنابراین این بانوی شریف تقریبا یک سال و نیم بعد از واقعه عاشورا رحلت فرمود.

    فضائل آن حضرت به طور خلاصه
    1. صبر آن حضرت: «شهید مطهری» در این رابطه می نویسد: «در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب ـ سلام الله علیها ـ بود».[11] و در ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است».[12]
    2. عبادت آن حضرت: «زینب کبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد»[13] در کتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم».[14]
    3. سخن وری آن حضرت: خطبه های آتشین و زیبای زینب در کوفه و شام که یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد:
    «خطابه ای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست».[15]
    4. علم آن حضرت: زمانی که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در تأیید مقام علمی زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی».[16] این سخن امام سجاد ـ علیه السلام ـ نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.
    5. بزرگواری آن حضرت: در بزرگواری آن حضرت ـ سلام الله علیها ـ همین نکته بس که «زمانی که در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید کردند از خیمه پای بیرون نگذاشت»[17] در حالی که هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دلداری می داد ولی اینجا برای این که برادرش حسین ـ علیه السلام ـ خجالت نکشد از خیمه بیرون نیامد.
    6. عصمت ایشان: در کتاب «زینب بنت الامام امیر المؤمنین» مقام عصمت را برای این بزرگوار ذکر می کند و می نویسد: هر چند مقام عصمت برای ایشان «ضروری دین» نیست ولی به این مرحله رسیده اند...»[18] و خلاصه باید گفت: «شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ نایبه زهرا، امینه خدا.. . را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد».[19] «ابن اثیر» می نویسد: «زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی ـ علیه السلام ـ و مادر خود فاطمه ـ سلام الله علیها ـ بود.»[20]
    معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
    1. خصائص زینبیه از سید نور الدین جزائری.
    2. ناسخ التواریخ.
    3. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.[1] . علی محمد علی دخیل، زینب بنت الامام امیرالمؤمنین، بیروت، موسسه اهل البیت ـ علیهم السّلام ـ ، 1399 هـ ، ص 10.
    [2] . بنت الشافی، زینب بانوی قهرمان کربلا، مترجم حبیب چایچیان، تهران، نشر امیرکبیر، چاپ 16، 1373، ص 16.
    [3] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ دوم، 1403ه‍ ق، 1983 م، ج43، ص215.
    [4] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت زهرا و دختران آن حضرت، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ اول، ص 273.
    [5] . همان، ص 270.
    [6] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 11.
    [7] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285، بعد از شهادت امام علی ـ علیه السلام ـ حضرت زینب - سلام الله علیها - مجددا به مدینه بازگشتند.
    [8] . مفید، ارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1376 ش، ص 192.
    [9] . بنت الشاطی، پیشین، ص172.
    [10] . رسولی محلاتی، سید هاشم، پیشین، ص 285.
    [11] . مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و یکم، سال 1375، ج 2، ص 225.
    [12] . خان سپهر، عباسقلی، ناسخ التواریخ، جزء اول، کتابفروشی اسلامیه، ص 73.
    [13] . مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 68.
    [14] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج 3، ص 61.
    [15] . مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1375، ص 59.
    [16] . محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج3، ص 75.
    [17] . همان، ص74.
    [18] . علی محمد علی دخیل، پیشین، ص 21 به بعد. این نویسند ه با دلائلی چند مقام عصمت را برای حضرت زینب ثابت می کند.
    [19] . خان سپهر، عباسقلی، پیشین، ص 73.
    [20] . صادقی اردستانی، احمد، زینب قهرمان، تهران، نشر مطهر، چاپ اول، 1372، ص 392، به نقل از وسیلة الدارین فی انصار الحسین، ص432



  • کلمات کلیدی :
  • <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ


    منوى اصلى

    خانه v
    شناسنامه v
    پارسی بلاگv
    پست الکترونیک v
     RSS v
     Atom v

    درباره خودم

    لوگوى وبلاگ

    ndayeeshgh

    پیوندهای روزانه

    template designed by target=_blank>Rofouzeh