حضرت علی علیه السلام در مورد معرفی اهل بیت علیهم السلام فرموده اند:
(و منها یعنی آل النبی علیه الصلاة و السلام) هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِینِهِ بِهِمْ أَقَامَ اِنْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ اِرْتِعَادَ فَرَائِصِهِ وَ مِنْهَا یَعْنِی قَوْماً آخَرِینَ زَرَعُوا اَلْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ اَلْغُرُورَ وَ حَصَدُوا اَلثُّبُورَ
آل پیغمبر اکرم نگهدارنده راز نهان و پناه فرمان آن حضرت میباشند و خزینه دانش آن وجود محترم هستند (آنچه را که او میدانسته اینان نیز میدانند) و مرجع حکمتهاى آن جناب (تا مردم به آنان رجوع کرده آنچه را نمیدانند بپرسند) و حافظ کتابهایش (قرآن و سنتش) میباشند، و مانند کوههایى هستند براى دینش
حضرت رسول اکرم بکمک آنان پشتش را راست کرد (بر اثر ترویج ایشان خود را که در اول ضعیف و ناتوان بود قوى و توانا گردانید تا معارف آن سرتاسر جهان را فرا گرفت) و لرزش بدنش را زائل نمود (بسبب خدمات ائمه اطهار علیهم السلام اضطراب و نگرانى که از دشمنان دین اسلام داشت از خود دور کرد).
(خوارج یا منافقین یا اصحاب معاویه و غیر ایشان تخم) نافرمانى را (در کشتگاه دلهاشان) کشته، بغفلت و فریب آنرا آب داده، هلاکت را درو کردند
خطبه 2 نهج البلاغه / ترجمه فیض الاسلام
صفحات انتظار را که در کلام امنای خداوند ورق می زنم همواره از خود می پرسم:
می دانی می توانی که باشی؟
با من بخوان:
شنیده ای که رسول خدا صلی الله علیه و آله دلتنگ که بود آن روز که در جمع اصحابش که دو بار دعا فرمود:
«خدایا دیدار برادرانم را نصیبم کن»
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله مگر ما برادران تو نیستیم؟
فرمود:« نه شما اصحاب من هستید و برادرانم قومی در آخر الزمان می باشند در حالی به من ایمان آورند که مرا ندیده باشند خداوند نام های آنان و نام های پدرانشان را به من شناسانده پیش از آنکه از پشت پدران و رحم مادرانشان بیرون آورده باشد هریک از آنان نگهداریش از دین خود بیشتر و شدیدتر از دست کشیدن بر بوته ی خار در شب تاریک و یا به دست گرفتن آتش فروزان می باشد آنان چراغ های تاریکی هستند خداوند ایشان را از هر فتنه و آشوب تیره ی ظلمانی نجات می دهد» (مکیال المکارم/جلد دوم/بخش هشتم/وظیفه ی سی و یکم ج2ص268)
آیا شنیده ای که برادرش را خبر داد:
« ای علی و بدان که شگفت آورترین مردم در ایمان و مهم ترین ایشان از لحاظ یقین مردمانی در آخر الزمان هستند که پیغمبر را ندیده اند (وحجت از آنان محجوب گردیده) و دلیل روشن از میانشان رفته است ( در عین حال) به سیاهی روی سپیدی (نوشته هایی که از آثار گذشتگان بر جای مانده) ایمان آورده اند.» (کمال الدین ج 1 ص 288)
شنیده ای او که جبرئیل امین در ملکوت از همراهیش باز ماند که شان او بالاتر از ملک مقرب خداوند بود چه فرموده است:
« خوشا به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند در حالیکه در زمان غیبت پیش از قیامش به امامت او معتقد باشد و با دوستانش دوستی کند و دشمنانش را دشمن بدارد، چنین کسی از رفقای من و مورد دوستی من و گرامی ترین امت نزد من در قیامت خواهد بود.» (کمال الدین ج 1 ص 286)
می دانی در چه زمانی هستی؟ زمانیکه سخت است نگه داشتن ایمان ، زمانیکه محبوبترین رسول الهی فرمود:
« زمانی بر مردم خواهد آمد که حکومت جز به وسیله ی کشتن و ستمگری به دست نیاید و ثروت جز با غصب و بخل فراهم نگردد و محبت و دوستی جز با بیرون راندن دین و پیروی هوای نفس حاصل نشود
پس هر که آن زمان را دریابد و بر فقر صبر کند در حالیکه می تواند به ثروت برسد و بر دشمنی مردم صبر کند در حالیکه (به وسیله ی از دست دادن دین و پیروی از هوس) بتواند محبت مردم را جلب نماید و بر خواری صبر کند در صورتی که قدرت عزیز شدن را داشته باشد خداوند پاداش پنجاه صدیق از تصدیق کنندگان مرا به او خواهد داد.» (اصول کافی، 2/91)
...
می دانی در چه زمانی هستی؟ زمانی که اگرچه سخت است نگه داشتن ایمان، زمانی که اگرچه محجوب است حجت خداوند،
اما می توانی
همان شوی که رسول خدا دلتنگ دیدارش بود ، که چراغ های تاریکی اش خواند، که شگفت ترین مردم در ایمانش نامید ، که مژده اش داد به برابری با پنجاه صدیق از تصدیق کنندگانش...
می دانی می توانی که باشی؟
چقدر ظالمی بر خود ای نفس
می دانی می توانی که باشی؟
خدایا یاری ام کن تا در دوراهی های انتخاب آن زمان که بین رضایت نفس و رضایت تو قرار می گیرم، آن زمان که بین به دست آوردن تایید تو یا تایید بندگانت گیر می کنم خدایا یاری ام کن همیشه همیشه همیشه تو تنها انتخابم باشی.
خدایا! سخت است دست کشیدن بر بوته ی خار در شب تار، خدایا سخت است در دست گرفتن آتش فروزان یاری ام کن که شیرین است دیدارت آن زمان که تو راضی باشی
شیرین تر از تمامی سختی ها
یاری ام کن
به فضل و رحمتت ای مهربانترین مهربانان
التماس دعای فرج
به امید ظهور
http://baygani-man.blogfa.com/post-129.aspxمنبع
گستره علائم ظهور
نشانههاى ظهور که در اصطلاح فتن، ملاحم و اشراط الساعة نیز نامیده مىشوند؛ از نخستین روز رحلت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آغاز شده، تا هنگامه ظهور ادامه دارند.
استراتژى فدک، ماجراى سقیفه، گزینش خلیفه، تهاجم به خانه وحى، روى کار آمدن معاویهها و حجاجها، شهادت امامحسین، عمار یاسر، حُجربن عدى، میثمتمار و دیگر شهداى راه فضیلت در احادیث فتن و ملاحم جاى خاصى دارد.
در احادیث ملاحم و فتن خروج قرامطه، سقوط بنىامیه و بنىعباس، فتح استانبول، اشغال عراق و افغان توسط سرکرده کفر، و دیگر رخدادهاى جهان تا هنگامه ظهور و انفجار نور، به روشنى پیشبینى شده است.
علاوه بر کتابهاى مستقلى که در این رابطه تألیف شده؛ در دهها کتابِ پایه و مرجع، بابهایى چون فتن، ملاحم و اشراط الساعة به نقل این روایات اختصاص یافته است.
این احادیث همانند دیگر احادیث غیبى از سرچشمه زلال قرآن و عترت نشأت گرفته، در مجامع حدیثى ثبت شده و همانند دانههاى تسبیح با نظم و ترتیب خاصى در بستر زمان تحقق یافته، صحت و استوارى سخنان پیشوایان را براى همگان روشن و مبرهن مىسازد.
بسیارى از کتب پایه و مرجع مربوط به نشانههاى ظهور و دیگر مسائل مهدویت، در کشاکش روزگار، به ویژه در تهاجم مخالفان به کتابخانههاى شیعیان دستخوش حریق شده، از بین رفتهاند و فقط گزارشى از آنها در کتابهایى چون رجال نجاشى و فهرست شیخ طوسى باقى مانده است.
کهنترین اثر بر جاى مانده از اوایل قرن سوم هجرى کتاب ارزشمند الفتن اثر نُعَیمبن حماد مروزى، متوفاى 229 ه.ق مىباشد. اهمیت ویژه این کتاب در این است که مؤلّف آن 26 سال پیش از تولد حضرت ولىعصر - ارواحنافداه - دیده از جهان فرو بسته و از محدثان مشهور زمان خود بوده، بخارى از او در صحیح روایت کرده و شمارى از علماى رجال بر وثاقت او تأکید نمودهاند.( ابنحجر عسقلانى وثاقت او را از احمد حنبل، معین، عجلى و ابوحاتم نقل کرده و خود طبق نظر آنها اظهار نظر کرده است . ر.ک: ابن حجر، فتح البارى، جلد مقدمه، ص 447.) تعدادى از نسخههاى دستنویس آن تا زمان ما محفوظ مانده است.( از جمله: نسخه کتابخانه بیریتیش میوزیم، لندن، تاریخ استنساخ 706 ه.ق و نسخه کتابخانه عاطف افندى، استانبول، به تاریخ 687 ه.ق .)
از دیگر ویژگىهاى این کتاب گستردگى و جامعیت آن است که بیش از 2000 حدیث پیرامون فتن، ملاحم و نشانههاى ظهور را در بر دارد.
سید ابن طاووس، 308 حدیث از این کتاب برگزیده و به پیوست 115 حدیث از فتن سلیلى و 93 حدیث از فتن زکریا بن یحیى بزاز در کتابى گرد آورده و آن را التشریف بالمنن نام نهاده است.( این کتاب دهها بار در ایران، لبنان و عراق به نام: الملاحم والفتن چاپ شده و اخیراً به نام اصلى خود: التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن، در قم چاپ و منتشر شده است.)
در میان کتابهایى که در این زمینه توسط معاصران به رشته تحریر درآمده، به سه نمونه اشاره مىکنیم:
1 - علامات المهدى المنتظر از شیخ مهدى فتلاوى، شامل 525 حدیث.
2 - نوائب الدّهور فی علائم الظهور از علامه میرجهانى (1413 ه.ق) در چهار مجلد، شامل 555 حدیث.
3 - معجم الملاحم والفتن از سید محمود دهسرخى (معاصر) شامل 1800 سر فصل.
روى این بیان شمار نشانههاى ظهور از مرز 2000 مىگذرد که بسیارى از آنها تحقق یافته و شمارى در حال تحقق یافتن است.
علائم غیرحتمى در مشخص نمودن وقت ظهور کاربرد ندارد. در حالیکه وقتى نخستین نشانه از نشانههاى حتمى مشاهده شد؛ همه چشم به راهان آن امام نور متوجه مىشوند که دوران تیره و تار غیبت به سرآمده، لحظه وصال فرارسیده است
علائم حتمى و غیرحتمى
در میان بیش از 2000 علائم ظهور، تعدادى از آنها علائم حتمى و بقیه علائم غیرحتمى مىباشند. تعداد علائم حتمى از انگشتان دست نمىگذرد. آنچه مسلم است تعداد پنج نشانه از این نشانهها حتمى مىباشند که عبارتند از:
خروج سفیانى، خروج یمانى، بانگ آسمانى، خسف بیدا، قتل نفس زکیه.
فرق اساسى این نشانههاى پنجگانه با دیگر نشانهها در این است که با تحقق یافتن هر یک از نشانههاى غیرحتمى دلها آکنده از سرور مىشود. یاد یار مهربان در اعماق جانِ شیفتگان ظهور و مشتاقان حضور روحى تازه مىدمد. نوید فرارسیدن بهار ظهور، دلهاى خسته از خزان غیبت را امیدى تازه مىبخشد. ولى چشم به راهان ظهور و منتظرانِ امام نور، از زمان پایانپذیرى شب دیجور غیبت و فرارسیدن دوران موفور السّرور ظهور آگاه نمىشوند. لیکن هنگامى که یکى از نشانههاى حتمى تحقق پیدا کند؛ همه چشم به راهان از تاریخ دقیق انفجار نور و فرارسیدن هنگامه ظهور آگاه مىشوند. زیرا بر اساس روایات فراوان، پس از خروج سفیانى و سیطرهاش بر سه کشور سوریه، اردن و فلسطین تنها هشت ماه، آرى فقط هشت ماه بعد، یوسف زهرا از کنار خانه خدا ظهور مىکند و آن دست نیرومند الهى از آستین غیبت بیرون مىآید و آرزوى دیرینه همه انبیاء و اولیاء تحقق مىیابد.
وجه اشتراک علائم ظهور با فِتن، ملاحم و اشراط ساعة
پیش از بیان وجه امتیاز علائمحتمى از غیرحتمى، درنگى کوتاه در وجه اشتراک علائم ظهور با فتن و ملاحم و اشراط الساعة خواهیم داشت:
1 - ارتباط و وجه اشتراک علائم ظهور با فتن این است که در کتب فتن به تفصیل از فتنههاى پیش از ظهور، چون فتنه سفیانى، لشکر سفیانى، سپاه قحطانى، فتنههاى یمن، بربر، مصر، حبشه، شام، بغداد و از همه مهمتر فتنه دجّال گفتوگو شده است.( ر.ک: ابن حماد، الفتن؛ ابن حنبل، الفتن؛ شیخ فادى اسعد نصیف، الفتن والمحن.)
2 - ارتباط علائم ظهور با اخبار ملاحم در مورد درگیرى سفیانى با حسنى، کشتار بغداد، کوفه، بصره، قرقیسیا و دیگر حوادث خونینى که در آستانه ظهور به وقوع مىپیوندد مىباشد.( ر. ک: ابن المنادى، الملاحم، تحقیق عُقَیلى؛ سید ابن طاووس، الملاحم والفتن)
3 - ارتباط علائم ظهور با روایات اشراط الساعة در این است که:
اولاً: یکى از اشراط الساعة ظهور حضرت مهدى است.
ثانیاً: یکى دیگر از اشراط الساعة نزول حضرت عیسى علیه السلام است که ارتباط مستقیم با ظهور دارد.
ثالثاً: یکى دیگر از اشراط الساعة خروج دجال است که در ایام ظهور خواهد بود.
رابعاً: یکى دیگر از اشراط الساعة خسف در جزیرة العرب است که به احتمال قوى همان خسف سرزمین بیدا باشد که از نشانههاى ظهور است.( ر.ک: بزرنجى، الاشاعة لا اشراط الساعة؛ یوسف بن وابل، اشراط الساعة؛ صلاح الدین محمود، اشراط الساعة الصغرى و الکبرى؛ محمد سلامه جبر، اشراط الساعة واسرارها؛ قاضى محمد ابن کنعان، اشراط الساعة وامور الآخرة.)
وجه امتیاز علائم حتمى از علائم غیرحتمى
قبلاً اشاره کردیم که علائم غیرحتمى در مشخص نمودن وقت ظهور کاربرد ندارد. در حالیکه وقتى نخستین نشانه از نشانههاى حتمى مشاهده شد؛ همه چشم به راهان آن امام نور متوجه مىشوند که دوران تیره و تار غیبت به سرآمده، لحظه وصال فرارسیده، و خورشید تابان امامت در حال طلوع است تا پهندشت گیتى را با نور خود منور سازد، و منطق وحى در شُرُفِ تکوین است. «وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»؛ زمین با نور پروردگارش منور گردید.( سوره زمر (39)، آیه 69.)
لزوم تفکیک علائمحتمى از غیرحتمى
پس از تشریح کاربردى علائمحتمى، علّت تفکیک علائمحتمى از علائم غیرحتمى روشن مىشود، لیکن آیا این تفکیک ضرورت هم دارد یا خیر؟
آیتاللَّه حاجشیخ لطفاللَّه صافى گلپایگانى در کتاب منتخب الاثر در پایان بحث مفصل خود پیرامون دجّال مىنویسد: آیا شناخت نشانههاى ظهور از جمله خروج دجال واجب است تا به هنگام وقوع دانسته شود، و حق از باطل و سره از ناسره شناخته گردد؟ ظاهر این است که واجب است تا انسان در معرض گمراه شدن نباشد و از باب دفع ضرر محتمل.
مىتوان گفت: منظور از بیان علائم ظهور آن است که هر کس بخواهد از خطر ضلالت در امان باشد، آنها را فرابگیرد تا کسى را در برابر خداوند حجّت نباشد. که مقتضاى آن وجوب فراگیرى علائمظهور و معذور نبودن احدى در ندانستن آنها مىباشد.( صافى گلپایگانى، منتخب الأثر، ج 3، ص 303.)
...ادامه دارد
استاد علىاکبر مهدىپور
به نقل از سایت تبیان
بیش از دو هزار نشانه براى فرج، ظهور و رستاخیر در کتب حدیثى نقل شده که مىتوان آنها را به چهار دسته تقسیم نمود: فِتَن ، مَلاحم ، علائم ظهور ،اشراط الساعة
واژگان
1 - فتنه از ریشه فتن در لغت به معناى امتحان و آزمایش است. خلیل پیشتاز لغویان گوید:
اَلفتن اِحراقُ الشَّئ بالنّار؛ فتن به معناى سوزاندن چیزى با آتش است.( خلیل، العین، ترتیب کتاب العین، ص 616 .)
آنگاه با آیه شریفه براى گفتار خود گواهى مىآورد: «یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ»؛ روزى که آنها در آتش گداختـــه مىشوند.( سوره ذاریات (51)، آیه 13.)
ابن فارس کارشناس ریشهیابى لغات مىگوید: اَصلٌ صحیحٌ یدُلُّ على ابْتلاءٍ و اخْتبار؛ فتن یک واژه صحیحى است که بر امتحان و آزمایش دلالت مىکند.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 472.)
سپس مىافزاید، اگر طلا را با آتش بگدازند، گویند: فَتنت الذَّهب بِالنّار؛ یعنى طلا را با آتش آزمودم.
روى این بیان آن حوادث وحشتناکى که مردم در آنها گداخته مىشوند تا فلزّ آنها شناخته شود و معیار تمام عیار آنها معلوم شود؛ فتنه نامیده مىشود. چنانکه در منطق وحى آمده است: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ یُفْتَنُونَ»؛ آیا مردم گمان مىکنند که با گفتن ما ایمان آوردهایم رها مىشوند و آزموده نمىشوند؟!(سوره عنکبوت (29)، آیه 2.)
از این رهگذر احادیث غیبى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پیرامون کورانها، بحرانها، حوادث بنیانکن و مردافکن جهان را در کتابهایى گردآورده، آنها را اَلْفِتن نام نهادند.
قدیمىترین و مشهورترین آنها، کتاب الفتن حافظ، نُعَیم بنحمّاد مروزى، متوفاى 229 ه .ق مىباشد. این کتاب دهها بار به طبع رسیده و بیش از دو هزار حدیث از احادیث فِتَن را در بردارد.
نشانههاى ظهور که در اصطلاح فتن، ملاحم و اشراط الساعة نیز نامیده مىشوند؛ از نخستین روز رحلت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم آغاز شده، تا هنگامه ظهور ادامه دارند
2 - ملاحم جمع ملحمة به معناى جنگ و کشتار است.
خلیل گوید: اَلْمَلْحَمَةُ: الْحَربُ ذاتُ الْقَتل؛ ملحمة یعنى جنگ دارای کشته.( خلیل، العین، ترتیب کتاب العین ، ص 732.)
ابن فارس در این رابطه مىگوید: لحم به معناى تداخل است. گوشت را از این جهت لَحْم گویند که برخى از اجزاى آن در برخى دیگر فرو رود، و جنگ را به دو جهت مَلْحَمَة گویند: یکى اینکه افراد در جنگ در صفوف یکدیگر فرو روند . دیگر اینکه کشتهها در آن همانند گوشت روى هم انباشته شوند.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة ، ج 5، ص 238.)
کتابهایى که پیشگویىهاى رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در مورد جنگها، جدالها، و کشتارها را در خود جاى دهند؛ الْمَلاحِم خوانده مىشوند.
قدیمىترین کتابى که به نام الملاحم در دست داریم؛ کتاب الملاحم حافظ احمدبن جعفربن محمد مشهور به ابن المُنادى متوفاى 336 ه.ق مىباشد. این کتاب با تحقیق عبدالکریم عقیلى به چاپ رسیده و شامل 312 حدیث مىباشد.
3 - اَشْراط جمع شَرَط به معناى نشانه و سرآغاز است .
خلیل گوید: اوّلین ستاره بهارى را شَرَط گویند، لذا سرآغاز هر چیزى را شَرَط نامیدند و أَشْراطُ السّاعَةِ یعنى نشانههاى آن.( خلیل، العین، ترتیب کتاب العین ، ص 411.)
ابن فارس گوید: شرط فقط یک معنى دارد و آن نشانه است. اشراط الساعة یعنى نشانههاى آن.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة ، ج 3، ص 260.) او مىگوید: به شُرطَه (پلیس) نیز از این جهت شرطه گویند که آنها نشانه دارند. یعنى لباس مخصوصى (انیفورم) مىپوشند تا به این وسیله شناخته شوند.( معجم مقاییس اللغة، ص 261.)
ساعة به معناى رستاخیر است. اشراط الساعة یعنى نشانههاى رستاخیر.
کتابهایى که در این رابطه مستقلاً تدوین یافته، اشراط الساعة نام دارند. یکى از مشهورترین آنها کتاب الإشاعة لأشراط السّاعة از سیدمحمدبن عبدالرسول بزرنجى، متوفاى 1103 ه.ق مىباشد.( در قاهره، دمشق و بیروت مکرر به چاپ رسیده است.)
منظور از بیان علائم ظهور آن است که هر کس بخواهد از خطر ضلالت در امان باشد، آنها را فرابگیرد تا کسى را در برابر خداوند حجّت نباشد. که مقتضاى آن وجوب فراگیرى علائمظهور و معذور نبودن احدى در ندانستن آنها مىباشد.
4 - عَلائِم جمع عَلامَة از ریشه عَلَم به معناى نشانه است .
خلیل مىگوید: عَلَم به معناى پرچم است که لشکر به نشانه آن گرد آیند . عَلَم یعنى نشانهاى که در راه مىزنند تا علامتى باشد که بوسیله آن راه یابند.( خلیل، همان، ص 574.)
ابن فارس مىگوید: عَلَم به معناى نشانهاى است که در چیزى باشد و آن را از دیگرى مشخص و متمایز نماید.( ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 109.)
آنچه در احادیث به عنوان نشانههاى ظهور حضرت بقیةاللَّه - ارواحنافداه - بیان شده، به آنها علائم ظهور یعنى نشانههاى ظهور گویند.
در این رابطه آثار فراوانى تحت عنوان علائمالظّهور، علامات الظّهور و علامات المهدى از علماى فریقین منتشر شده است.( براى کتابشناختى آنها ر.ک: نگارنده، کتابنامه حضرت مهدى، ج 2، ص 528 - 520.) اخیراً نیز با عنوان علائم آخر الزمان آثارى منتشر مىشود. از شیخ صدوق نیز کتابى به نام علامات آخر الزمان گزارش شده است.( نجاشى، الرجال، ص 390، رقم 1049.) ادامه مطلب...
کلمات کلیدی :
نویسنده : تبسم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ