|
ndayeeshgh | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
صدف جان صدف عزیزم چشم انتظارتم برگرد
v امروز : 32 بازدید v دیروز : 9 بازدید v کل بازدیدها : 170015 بازدید
|
ش سلام خدای مهربونم... می خواستم یه متنی بنویسم و توش همه ی حرفای دلمو بنویسم. اولش می خواستم یه متن ادبی بنویسم؛ اما الان که دارم می نویسم، دلم می خواد حرفامو به زبان خودمونی بنویسم، به زبان شبان بنویسم... خدا جونم ممنون که منو آفریدی، ممنون که گذاشتی بزرگ بشم تا حدی که بتونم بهت فکر کنم، ممنون که گذاشتی تو رو حس کنم، ممنون که گذاشتی صدات بزنم، حسینت رو فریاد بکشم، دستم رو به سمت علی دراز کنم. ممنون که گذاشتی آدم هات رو بشناسم، باهاشون سه روز توی بهشت زندگی کنم، ممنون که گذاشتی بوی نرگست رو حتی توی تابستون احساس کنم... خدای من، مهم تر از همه اینکه، ممنون که گذاشتی این لذت ها رو دست در دست بهترین ها بچشم... خدای خوبم، به خودت قسم، همه ی این کلافگی ها مال خودته، همه ی این گریه ها، دلتنگی ها... چی از این درد بهتر! من دلخوشم از این انتحار دل... خدا به خودت قسم، دوستت دارم. خدا آرزومه تنها کسی که دوستم داره تو باشی. گله نمی کنم هااااا! می دونم این شیوه ی بندگی نیست، که طلبی داشته باشم، اما مگه خودت حس دوست داشتن و دوست داشته شدن رو در من نگذاشتی؟ خدا من به اون درجه از بندگی نرسیدم. من می خوام فقط تو رو دوست داشته باشم. فقط تو باشی، اونی که، دوست داره من رو. خدا همه چیز من تویی. یادته اون روز با بچه های بیت الرضا داد زدیم و گفتیم: " همه چیز ما یا الله" ؟ آره خدا! همه چیز من تویی. زندگی من یا الله... کمال من یا الله... خدای من یا الله... آرزوی من یا الله... هدف من یا الله... صلاة من یا الله... مشهد من یا الله... حبیب من یا الله... طبیب من یا الله... دوای من یا الله... شب و روز من یا الله... گذشته ام یا الله... آینده ام یا الله... خدا اگه توی بدترین حالت بمیرم، عین فضل تو خواهد بود اما با این دل صاحب مرده ام چه کنم، خدا؟ مردن من یا الله... خدا همه چیزمو خرد میکنم... حالا از این به بعد می خوام بگم: زندگی من بسم الله... دل من بسم الله... درس خوندن من بسم الله... کلوب اومدن من بسم الله... اونا فقط آرزو بود هاااااا. با فریاد کشیدنشون قلبم درد نمی گرفت... اما خدا انقدر دوستت دارم، که می خوام همه چیزو بگم؛ انقدر که قلبم درد بگیره، تیر بکشه، تیر بکشه تا از محبت تو بمیرم... ای نفس نفس زدنم یا الله... ای خدای من یا الله... ای فدای تو همه بزهای من... وای! من این همه بز دارم؟ می خوام فداش کنم؟ ای برای تو همه هی های من... هی هی و هی ها یعنی ریز و درشت دیگه! خدا جونم! دوستم داشته باشی، دوستم نداشته باشی، جهنمی باشم یا بهشتی... دوستت دارم. و حرف آخرم اینکه: زندگی من دوستت دارم. مشهد من دوستت دارم. کمال من، آرزوی من، کلوب امام رضا دوستت دارم. اما به خدا قسم... اننا لا نحب الا الله...
نویسنده : تبسم
نویسنده : تبسم
نویسنده : تبسم
نویسنده : تبسم
رژیم پهلوی از راه‌های مختلف همچون رسانه‌های گروهی با بهره‌برداری سود از روزنامه‌ها و مجلات ، کتب ، نشریات ، رادیو و تلویزیون ... و مکان‌های مخرب و تأثیرگذار از قبیل کاباره‌ها و سینماها ، تئاترها ، کلوپ‌ها ، فرهنگ‌سراها، پارک .. سعی نمودند که زمینه‌های سقوط ارزش‌های اخلاقی را در جامعه ایران آن زمان فراهم نمایند که البته اثرات این اقدامات هنوز هم در جامعه امروز ما سنگینی میکند. نویسنده : تبسم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ بخش هایی از کتاب « دختران بخوانند » |
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v Atom v
البوم و عکس [115] آیین زندگی [49] آموزش ترفند ها [66] رهپویان [47] منظران ظهور یار [194] مسبی [68] حدیث عشق [154] [آرشیو(7)]
یــ
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
template designed by target=_blank>Rofouzeh | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
.jpg)
شیخ احمد کافی در عصر پهلوی اول به دنیا آمد و در اواخر دوران حکومت پهلوی دوم چشم از جهان فرو بست. در واقع دوران فعالیت‌های ایشان در عرصه‌های مختلف همزمان با نابسامانی‌ها و اوج فساد و فحشا، دین گریزی و دین ستیزی و نیز ضدیت با ارزش‌ها و کمالات انسانی بود.