لطیفه:
نقل است که یکی از عرفا نزد محتضری حاضر شد. حاضرین از او استدعا کردند که آن مختصر را تلقین کند. او این رباعی را تلقین او کرد:
گر من گنه جمله جهان کردستم لطف تو امید است که گیرد دستم
گفتی که به وقت عجز دستت گیرم عاجز تراز این نخواه کاکنون هستم
حکایت اول
شیخ طوسی از محمدبن سلیمان دیلمی روایت کده است که به خدمت حضرت صادق (ع) عرض کردم : شیعیان تو می گویند: ایمان بر دو قسم است ،یکی مستقر و ثابت و دیگر آنکه به امانت سپرده شده زایل می گردد. پس بیاموزید دعایی را که هر گاه آن را بخوانیم ،ایمان من کامل گردد و زایل نشود.
از چیزهایی که نافع است برای این عقبهمواظبت به اوقات نماز واجب است .
در حدیثی است که در مشرق ومغرب عالم ،اهل بیتی نیست مگر آنکه ملک الموت در هر شبانه روز دراوقات نماز ،پنج مرتبه به ایشان نظر می کند. پس هر گاه کسی را که می خواهد قبض روح کند،از کسانی باشد که مواظبت داشته باشد به نماز ،و نماز ها را در اوقات خود به جا آورده باشد،ملک الموت تلقین کند او را شهادتین و دور کند ازاو ابلیس ملعون را .
روایت شده که حضرت صادق (ع) نوشت برای شخصی که اگر خواسته باشی که ختم شود به خوبی عمل تو تا آنکه قبض روح تو شود و در حالی که تودر افضل اعمال بوده باشی،پس بزرگ شمار حق خدا را ازآنکه صرف کنی نعمت های خدا را در معصیت های خدا ،و آنکه مغرور نشوی به حلم خدا درمقابل خودت، و گرامی دار هر کس را که یافتی که ما را ذکر می کند یا ادعا می کند مودت و دوستی ما را، پس با کسی نیست بر تو گرامی داشتن او،خواه گویه یا دروغ؛ همانا به تونفع می رساند نیت تو و به او می رسد ضرر دروغ او.
حکایت دوم :
سید بی طاووس از حضرت رسول (ص) روایت کرده که هر کس در شب ششم شعبان، چهار رکعت نماز بخواند و در هر رکعت حمد یک مرتبه و پنجاه مرتبه توحید بخواند ،حق تعالی قبض فرماید روح او بر سعادت و گشاد گرداند قبر او را و بیرون شود خود در حالی که صورتش مثل ماه باشد.این نماز مانند نماز حضرت امیرالمونین (ع) است که فضیلت بسیار دارد.
نقل است که فضیل بن عیاض که یکی از رجال طریقت است،شاگردی داشت که أعلم شاگردان او محسوب می شد. وقتی نا خوش شد ،در هنگام احتضار ،فضیل به بالین او آمد و نزد سر اونشست و شروع کرد به خواندن یس.
آن شاگرد محتضر گفت: نخوان این سوره ای استاد!
پس فضیل ساکت شد و به او گفت: "بگو لا اله الا الله"
گفت : نمی گویم آن را به جهت آنکه (العیاذ بالله) من بیزارم از آن.
پس بهاین حال مرد.
فضیل از مشاهده ی این حال بسی در هم شد، و به منزل خود رفت و بیرون نیامد . پس در خوای دید که او را به سوی جهنم می کشند. فضیل ا او پرسید : توأعلم شاگردان من بودی . چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مردی؟!
گفت: برای سه چیز که در من بود.
اول نمّامی و سخن چینی کردن.
دوم حسد بردن.
سوم آنکه من بیماری خاصی داشتم و به طبیبی گفته بودن . او به من گفته بود که در هر سال یک قدح شراب بخور که اگر نخوری ،این بیماری در تو باقی خواهد ماند. پس من بر حسب قول آن طبیب شراب می خوردم . به این سه چیز کهدر من بود،عاقبت من بد شد و به آن حال مردم .
2- چیزهایی که باعث آسانی سکرات موت است .
از حضرت صادق (ع) مروری است که هرکس بپوشاند برادر خود را جامعه ی زمستانی یا تابستانی ،واجب است بر خداوند تعالی که او را بپوشاند از جامعهی بهشت ،و آنکه آسان کند بر او از سکرات مرگ و گشاد کند بر او قبر را.
دیگر چیزهایی که برای انسان درلحظه ی مرگ نافع است ،خواندن سوره یس ،و الصافات و کلمات فرج است نزد او ؛ همچنین هر کس یک روز از آخر ماه رجب روزه بگیرد، حق تعالی او را از شدت سکرات مرگ واز هول بعد از مرگ و از عذاب قبر ایمن کند.
بدان که برای روزه گرفتن بیست و چهار روز از ماه رجب ثواب زیادی رسیده ؛از جمله آنکه ملک الموت به صورت جوانی می آید با لباس خوبی و قدحی از شراب بهشت و وقت قبض روح او حاضر می شود آن شراب را به او بیاشاماند تا سکرات مرگ بر او آسان شود.
عقبهی دوم،عدلیه ی عند الموت است .
"عدلیه عند الموت" ؛یعنی عدول کردن از حق به باطل در وقت مردن است . آن چنان است که شیطانت نزد محتضر حاضر شود و وسوسه کند و او را به شک اندازد تا او را از ایمان بیرون کند از این جهت است که در دعاها استعاذه از آن شدهاست
سفر به منزل مرگ
این منزل ،مکان های هولناک و دشواری دارد و اینک به ذکر دو عقبه ی آن اشاره می کنیم :
عقبه ی اول ،سَکرات و شدت جان کندن است.
وَجاءَت سَکرَةُالمَوتِ بِالحقِ ما کُنتَ مِنهُ تحیهُ
این عقبهای است بسیار دشوار که شداید و سختی ها از هر طرف به محتضر رو می کند. از طرفی، شدت مرض و درد و بسته شدن زبان و رفتن قوا از اندا .از طرف دیگر ،غم جدا شدن از مال و منزل واملاک و اندخته ها و چیزهای نفیس خود که عمر عزیزش را صرف آنها کرده و به راه های مختلف آنها را تحصیل نموده ؛بلکه بسا شده که بسیاری از آنها مال مردم بوده و به ظلم و غضب، آنها را مالک شده است و چقدر حقوق بر اموال او تعلق گرفته که نداده است و حال ملتفت خرابیهای کار خود شده که کارگذشته و راه اصلاح آنها بسته شده است.
از طرفی ،هول ورود به دنیایی که غیر از این دنیا است و چشمش می بیند چیزهایی را که پیش از این نمی دید.
فَکَشَفنا عَنکَ غِطائُکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ.
می بینید ،حضرت رسول و اهل بیت طهارت "صلوات الله علیهم " و ملائکه رحمت و ملائکه غضب ،حاضر شده اند تا دربارهی او چه حکم شود و چه سفارش نماند.
از طرف دیگر،ابلیس و یاران او برای آنکه او را بهشک اندازند ،جمع شده اند ومی خواهند کاری کنند که ایمان اواز او گرفته شود و بی ایمان از دنیا رود. از طرفی هول آمدن ملک الموت را دارد که به چه شکل و قیافه ای خواهد بود. و چه نحو جان او را قبض خواهد نمود.
قال امیرالمومنین علیه السلام :" فَاجتَمَعَت عِلَیه َسَکَراتُ المَوتِ فَغَیرُ مَوصُوفٍ ما نََزَلَ بِه.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ